شاخ های بلند شیطان بر مسجد الحرام...
ابراج البیت نام هتلی مجلل در مکه، عربستان سعودی است. سازندگان ساختمان شرکت مجموعة بن لادن السعودیة (متعلق به خانواده اسامه بن لادن) است. معمار آن شرکت دار الهنداسه است.
این هتل با ۵۹۵ متر ارتفاع، بلندترین برج عربستان، و از نظر حجم (با ۱۵۰۰۰۰۰ مترمربع مساحت) بزرگترین ساختمان جهان خواهد بود.
رقم دقیق هزینه شده برای ساختمان بنا مشخص نیست، اما گمان میرود بیش از ۳ میلیارد دلار آمریکا باشد.
هتل در مجاور مسجد الحرام قرار دارد، و قابلیت جا دادن ۱۰۰۰۰۰ مهمان را دارد.
در قسمت فوقانی برج، ساعتی چهار وجهی قرار گرفتهاست که عربستان سعودی، آن را به عنوان بزرگترین ساعت جهان معرفی کردهاست. این ساعت، ساعت بیگ بن در لندن که روزگاری به عنوان بزرگترین ساعت چهار وجهی دنیا بوده و همچنین یدک کشنده فعلی این رکورد که برج ساعت آلن برادلی در میلواکی واقع در ایالت ویسکانسین در ایالات متحده آمریکا است را کوتاه تر جلوه میدهد؛ مساحت صفحات ساعت، بیش از پنج برابر بزرگ تر است. قطر هر کدام از چهار وجه ساعت ۱۵۱ فوت معادل ۴۶ متر میباشد که با دو میلیون لامپ ال ای دی همراه با نوشته عربی «الله اکبر» روشن میشود. ۲۱۰۰۰ لامپ سفید و سبز هم در بالای ساعت قرار گرفتهاند که از فاصلهٔ ۱۹ مایلی معادل ۳۰ کیلومتر نمایان هستند. نماد دولت سعودی در مرکز هر یک از ساعتها در زمینه صفحه نمایان شدهاست. صفحات ساعت همچنین از بهترین نمونه حال حاضر دنیا که ساعتی واقع در بازار کواهیر در استانبول که یک وجه ۳۶ متری قرار گرفته در پشت بام نور گذر مجتمع فروشگاه است هم بزرگ تر میباشد.
سه ماه اجرای آزمایشی برای این ساعت از ۱۱ آگوست ۲۰۱۰ برابر با اول رمضان ۱۴۳۱ هجری قمری آغاز شد. تا کنون تنها یکی از چهار وجه ساعت کامل شدهاست و با ۹۸ میلیون قطعه موزائیک شیشهای پوشیده شدهاست. هر کدام از وجوه با عبارت «خدا بزرگترین است» به زبان عربی منقوش و با هزاران لامپ رنگی تجهیز خواهند شد. ساعت از فاصلهٔ بیش تر از ۱۶ مایل معادل ۲۵ کیلومتر قابل مشاهده خواهد بود.
این ساعت را مهندسان آلمانی و سوئیسی طراحی کردند و به گفته وزارت اوقاف، کل پروژه ۸۰۰ میلیون دلار هزینه خواهد داشت. ساعت برج ساعت استاندارد عربی (۳GMT+) را نشان میدهد.
--------------------------------------------------------------------------------------------
بزرگترین مأموریّت وهّابیون تا سال 2012 م. به اجرا در خواهد آمد، تا این سال، همة نشانهها، نمادها و سوابق مسلمانان سلف و اهل بیت(ع) در امّ القرای اسلامی نابود خواهد شد و در غیبت همة سنّتهای اسلامی که در اثر بدعتهای سلفی و شرکآلود خواندن آن سنّتها از میان مسلمانان رخ بربسته، در بنای اصلی «مسجدالحرام و مسجد النّبی» نیز در تیررس تیرهای زهرآلود ماسونی و شیطانی از جمله ابراج البیت، کارکردهای خود را از دست خواهد داد تا فراماسونری جهانی یا همان دجّال آخرالزّمان (البته حقیقت خاموش فراماسونری را آماده کنندگان ظهور دجال ضد مسیح میداند و لی در اینجا عین مقاله ی نویسند آورده شده است.) به راحتی بتواند حکومت جهانی شیطان را مستقر نماید.
تا چند سال پیش، بلندترین بنای مُشرف به صحن مسجدالحرام، قصر ملک فهد، سلطان پیشین مملکت عربی سعودی یا همان خادم الحرمینی بود که بر بلندای ابوقُبیس، صدها متر فراتر از مخدوم خود نشسته بود. مهمانان خاصّ پادشاهی سعودی در ایّام حج در این قصر ضیافت اتراق میکردند تا ضمن انجام اعمال، از آن بلندا ناظر صحن مسجد و طواف حاجیان باشند. امّا امروزه دیگر، این بنا در برابر برج در دست ساخت «ابراج البیت» کوچک مینماید. درست مقابل رکن یمانی. این بنا که معرّفیاش خواهم کرد، قرار است در سال 2012 م. افتتاح شود. بر این مُژده گر سر فشانم رواست. در تمام نقاط جهان و میان همة اماکن مقدّس مذهبی، هیچ بنایی تاکنون مجال و جرئت قد برافراشتن به این قدّ و قواره را نداشته است.
برجهای تجاری مکه (ابراج البیت)، که در واقع باید «شاخهای شیطان» خوانده شود، سرشار از نمادهای ماسونی، بنای کعبه را به محاصره گرفته، کار لرد فاستر، معمار و ماسون نامدار است.
در سال 2012، که از دیدگاه فرقههای شیطانی شروع «نظم نوین دنیوی» استساختمان "ابراج البیت" به پایان میرسد و کعبه چنین در سایه نمادهای شیطانی قرار خواهد گرفت. برج رفیعی که در میان دو بال قرار گرفته، در نوع خود بزرگترین ستون اوبلیکس جهان است که از عهد مصر باستان تاکنون ساخته شده است.
برج ایفل در فرانسه و برج ساعت لندن دو نمونة فانتزی ابلیسک هستند که توسط معماران ماسونی ساخته شدهاند. امّا ابراج البیت بر بلندای مسجدالحرام گوی سبقت را از همگان ربوده است. این برجها، در خود بزرگترین ابلیسک جهان را در امّ القرای جهان اسلام جای دادهاند؛ البتّه، با تخریب ستون خانة شیطان در رمی جمرات و جایگزین شدن دیوار عریضی به جای آن. این برجها با ابتکار معمار معروف ماسونها؛ یعنی آقای لرد فاستر قد برافراشتند تا هم پاسخی به اسائة ادب مسلمانان به شیطان در وقت تخریب ستونهای خانة شیطان در رمی جمرات باشد و هم جبرانی برای آن. فاستر تا کنون بیش از 200 برج ابلیسک در جهان طراحی و ساخته است. در واقع او معروف ترین معمار سازنده سازنده ابلیسک مورد نظر فراماسونرهاست. از اینجا، برجهای مشرف بر مسجدالحرام و خانة کعبه با دو برج بزرگ دروازهای شکل ساخته شد تا به همگان اعلام نماید نه تنها مملکت سعودی، بلکه خانة مقدّس مسلمانان جهان نیز در آغوش ما و تحت سلطة ماست.
قابل ذکر است این برج بزرگ در 72 طبقه برکشیده شده است. با توجه به حرکت های نمادین فراماسونرها انتخاب عدد 72 که به عنوان عدد قدرت نزد کابالیست ها شناخته می شود قابل توجه است. از نظر آنان 72 تعداد شیاطینی هستند که (نیروهای جنی) حضرت سلیمان (ع) آنان رابرای ساختن معبد بزرگ در خدمت آورده بود. جز این افتتاح برج در 21 دسامبر 2012 نیر قابل توجه است. زیرا از نظر فراماسونرها و گردانندگان سازمان های مخفی در این روز که معروف به روز شیطان است از طریق ابراج البیت سایه این بنای شیطانی بر روی کعبه خواهد افتاد.
بد نیست بدانید که در ادبیّات مسیحی، شیطان در شمایل حیوانی با بالهای خفّاش، پاهای شیر و سری چون سر قوچ به تصویر کشیده میشود. این نماد را در بسیاری از فیلمهای هالیوود و از جمله امگا کد 2 میتوانید ببینید. گوییا که معمار صاحب سبک این برجها میخواهد به همگان القاء کند که بالهای شیطان مسجدالحرام را در خود گرفتهاند. در واقع، رمی و سنگباران معکوس از بلندای مسجد آغاز شده است. سنگهای پنهانی نیروهای اهریمنی بر سر و روی حجّاج طواف کننده و عمره گزاران. امواج منفی شیطانی که جان مسلمانان را هدف تیرهای زهراگین میسازد. بسیاری از محقّقان بر این باورند که، انفجار دو برج نیویورک در یازده سپتامبر، در واقع، حاصل پروژة انفجار دروازهای بود که در آن زمان و مکان خاص و البتّه از نظر فراماسونرهای نشسته بر اریکة قدرت سازمانهای مخفی، راه ورود نیروهای شیطانی را بیش از پیش در زمین و در صحن حیات اجتماعی ساکنان زمین هموار ساخت.
چنان که عرض کردم، قرار است این بنا و بالهای شیطانیاش در سال 2012 م. افتتاح شود.
ماجرای «دروازهها» نیز جالب است. در مصر باستان در میان ساحران و پس از آن در میان کابالیستها و فراماسونرها، دو ستون دروازهای شکل بر پهنة زمینی شطرنجی (مانند کفپوش شطرنجی تمامی لژهای ماسونی) به عنوان دروازة ارتباط با جهان ماورایی ابلیسی شناخته میشدند. اعمال کثیف مانند توهین به مقدّسات و مناسک شیطان پرستان و جادوگران، باعث بودند تا امکان ارتباط انسانها (یا همان جادوگران و ساحران) با نیروهای اهریمنی شیطانی و جنّی ممکن شود. امروزه اشرار یهود و فراماسونرهای درجة بالا و کابالیستها برای ارتباط با نیروهای شیطانی و اعمال قدرت بر رقیبان و مخالفان و مبارزة بیامان با انسان و ادیان در مناسک ویژه، از صفحات شطرنجی و دروازهها و ستونها بهره میبرند.
چند سال قبل، در سفری به فرانسه، در منطقة مدرن و نوساز پاریس، بنای رفیع دروازهای شکل شیشهای را ملاحظه کردم. البتّه شما هم از دیدار نمونة کاملی از آن بینصیب نماندهاید. طیّ سه چهار سال اخیر دو نمونة بزرگ از برجهای دروازهای شکل شیشهای را در حاشیة غربی بزرگراه مدرّس ساختهاند. بر تپّههای معروف عبّاس آباد. جالب اینجاست که در این دروازهها که از اتّفاق، دولتی هم هستند، هرم معروف چشم جهانبین All seeing eye را هم ساختهاند. این واقعه را به حساب هر کس میخواهید بگذارید با خودتان. به هر روی نمادها و نمادسازها کار خود را میکنند. بگذریم!
از «شاخهای شیطان» قد برافراشته بر فراز مسجدالحرام میگفتم. بخش انتهایی و بالای دو بال این بنا که ابلیسک بلند مزیّن به ساعت بزرگی را در خود جای دادهاند، به شکل بخش انتهایی بالهای خفّاش ساخته شدهاند.
همة کسانی که تا یکی دو سال پیش در ایّام برگزاری حجّ تمتّع در رمی جمرات، ستون شیطان را سنگباران کردهاند، شکل ستون میانی خانة شیطان را به یاد دارند. ستونی چهارگوش که در انتها، نوک هرمی مشکلش خود را مینمایاند. این ستون همان ابلیسک است که امروزه به عنوان یکی از معروفترین نماد فراماسونرهای جهان قابل شناسایی است.
میدان بزرگ رو به روی کاخ سفید در واشینگتن، میدان ساختمان بزرگ واتیکان، پاریس، لندن، برزیل و صدها نقطة دیگر جهان، نمونههایی از این ستون را به نمایش گذاشتهاند. حضور این نماد در هر کجای جهان نشان دهندة حضور و سلطة فراماسونرها بر مقدورات و مقدّرات آن سرزمین است. در کشورهایی همچون ترکیه و مصر هم که برای مدّتهایی طولانی فراماسونرها زمام امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در اختیار داشته و دارند، این نماد مقدّس ماسونی خود را مینماید. در ایران خودمان هم نمونههایی از این ستون را تا سال 1357 قد برافراشته داشتیم.
از نظر فرقههای شیطانی و طرّاحان نظم نوین جهانی، سال 2012 م. سال شروع نظم نوین دنیوی است. در این سال کعبه در سایة نمادهای شیطانی ابراج البیت قرار خواهد گرفت.
افتتاح برج در 21 دسامبر 2012 م، ارتباط این برج را با فاجعة پیشبینی و اعلام شده توسط غربیها در سال 2012 م. نشان میدهد. در آثار متعدّد و فراوانی که طیّ سالهای اخیر دربارة فاجعة جهانی در سال 2012 م. ساخته شده و پهنة وسیعی از سینما و حتّی مستندات تلویزیونی آمریکایی و اروپایی را اشغال کرده، این سال را سال ظهور مسیح دجّال یا همان مسیح دروغین اعلام کردهاند. عدد 11، عدد مقدّس فراماسونرهاست. قراینی حکایت از این دارد که سران مجامع مخفی، کمر همّت بستهاند تا با زمینهسازی ذهنی و تبلیغات گسترده، وقوع حوادثی در ابعاد جهانی را در سال 2012 محتوم، مقدور و پیشبینی شده معرّفی کنند. هم اینک در اثر ساخت مجموعههایی از مستندات تلویزیونی، میلیونها نفر در آمریکا و اروپا چشم به این سال دوختهاند و با نگرانی روزها را میشمارند. آنها حتّی به مردم القا کردهاند این تاریخ و واقعة مصیبت باری که بخش عمدهای از جهان را نابود خواهد کرد، توسط اقوام مایا و توسط پیشگویانی چون نوستر آداموس که از اتّفاق خودش در زمرة کابالیستها است، پیشگویی شده است.
آنچه برای ما مسلّم است، آن است که، غرب و سران مجامع مخفی شیطانپرست و فراماسونر که اداره و کنترل جهان را عهده دارند، برای اجرای آخرین بخش از پروژة نظم نوین جهانی یا همان جهان تک حکومتی شیطانی، عجولانه در پی نمادسازی و اقدام پیشدستانهاند و با مدد گرفتن از نیروهای غیر ارگانیک، ماوراء الطّبیعهای ابلیسی و جنّی، خود را مهیّای اقدامی در ابعاد جهانی برای نابودی مستضعفان و اسلام کردهاند.
مسیحیّت و سایر مذاهب محرّف در این میان جایگاهی ندارند؛ زیرا مسیحیّت و کانونهای بزرگ مسیحی و از جمله کلیسای کاتولیک تمام عیار در اختیار همین کانونهای قدرت است و سران این کانون به ظاهر مذهبی از اعضای اصلی مجامع مخفیاند و بازیگران بخشهایی از سناریوی طرّاحی شده هستند.
حساب مستضعفان مسیحی و روحانیان مستقل را باید از این کانون جدا دانست.
تنها اسلام، مسلمانان، کعبه و بزرگترین کانون شیعی؛ یعنی ایران اسلامی است که به عنوان مزاحم و آخرین بازماندههای دینداری در برابر مجامع مخفی و کانونهای قدرت شیطانی ایستاده است.
سازندة فیلم 2012 م. در فیلمش و در هنگام به تصویر کشیدن فاجعة جهانی، نشان میدهد که همة بناها و کانونهای مذهبی مسیحی، بودایی و غیره منهدم و از بین میرود، امّا، همو از ترس اعتراض و عکس العمل مسلمانان از به تصویر کشیدن ویران شدن کعبه خودداری کرده بود.
بزرگترین مأموریّت وهّابیون تا سال 2012 م. به اجرا در خواهد آمد، تا این سال، همة نشانهها، نمادها و سوابق مسلمانان سلف و اهل بیت(ع) در امّ القرای اسلامی نابود خواهد شد و در غیبت همة سنّتهای اسلامی که در اثر بدعتهای سلفی و شرکآلود خواندن آن سنّتها از میان مسلمانان رخ بربسته، در بنای اصلی «مسجدالحرام و مسجد النّبی» نیز در تیررس تیرهای زهرآلود ماسونی و شیطانی از جمله ابراج البیت، کارکردهای خود را از دست خواهد داد تا فراماسونری جهانی یا همان دجّال آخرالزّمان به راحتی بتواند حکومت جهانی شیطان را مستقر نماید. هر کس میتواند به اقتضای گرایش و حسّاسیت خود به نوعی و از وجهی به ابراج البیت بنگرد.
این بنا، مسجدالحرام، کعبه و طواف را تحت الشّعاع خود قرار میدهد. برج اصلی با ارتفاع 595 متر در کنار شش برج بزرگ مسکونی، که جملگی متعلّق به «مجموعة بن لادن» هستند. حتّی اجازه نمیدهد شما تصویری از مسجدالحرام، گلدستهها و پهنای آسمان داشته باشید.
سازمان جهانی و از جمله یونسکو، در حالی چشم خود را بر این هیکل ابلیسی بستهاند که برای ثبت ابنیة تاریخی در ایران مانند میدان بزرگ امام در اصفهان، شرط خود را کوتاه شدن و تقلیل طبقات برج جهان نما در حاشیة میدان اعلام میکنند.
سکوت سازمانهای جهانی بیوجه نیست. آنها جملگی تحت مدیریّت سازمانهای ماسونی عمل میکنند. یونسکو به عنوان یکی از بازوهای اصلی و فرهنگی فراماسونری جهانی قابل شناسایی است و رؤسای آن عمدتاً خود فراماسونر هستند، امّا سکوت سازمانهای فرهنگی اسلامی در سراسر جهان اسلام و از جمله ایران توجیه پذیر نیست.
مدیران سازمانهای مسئول میراث فرهنگی، در حالی از این موضوع مهم که به آیندة اسلام و ایران بستگی دارد، غفلت میورزند که از ردّ و نشان ستونهای تخت جمشید و لوحهای گلی برای لحظهای غفلت نمیورزند و سرمایههای بزرگی را صرف برگزاری نمایشگاهی از این آثار در ایران و اروپا میکنند و گاه رؤیای جشنهای بزرگ ملّی عید نوروز را در خرابههای پرسپولیس در سر میپرورند و همّت خود را مصروف آن میدارند. به قول شاعر من در این بحر تفکّر به کجا و تو کجایی؟
امّا از وجهی دیگر و مهمتر، پروژة 2012 م. که اینک «ایران اسلامی» را به دلیل رویکرد شیعی و ولاییاش از یک سو و «حرمین مکّه و مدینه» را از دیگر سو، چون یک سیبل در تیررس اهداف شیطانی خود قرار داده، به عنوان انتقامگیری شیطان از خدای ابراهیم و آل ابراهیم(ع) قابل شناسایی است. شجرة طیّبهای که غرس شد تا از طریق بنیاسماعیل و اوصیای پیامبر آخرالزّمان، دین جهانی و حکومت جهانی مستضعفان در عرصة زمین مستقر شود اعلام پادشاهی جهانی بنیاسرائیل، اینک مشروط به در هم پیچیدن طومار آیین ابراهیم خلیل الرّحمن و «بنیاسماعیل» شده است.
ظهور کبرای امام عصر(ع) به منزلة تحقّق طرح آسمانی استقرار شجرة طیّبهای است که با حضرت ابراهیم(ع) غرس شد تا در دولت کریمة آخرین فرزند این خانواده به برگ و بار بنشیند. ابراج البیت و پروژة ساختن شهرکی مسیحینشین در مکّه که به بهانة آشنا ساختن غیرمسلمانان با اسلام در حال شکلگیری است، اوّلاً؛
* جغرافیای حرم را در هم شکسته و این قلعة بزرگ فتح نشدنی را مورد تعرّض و تجاوز اجانب و غیرمسلمانان قرار میدهد. پایگاهی که تاکنون در تصرّف در نیامده و حتّی از آسمانش هیچ هواپیمایی امکان گذر ندارد تا چه رسد به اینکه غیرمسلمانان در آن سکنا گزینند یا جرئت دستاندازی به مسجدالحرام را پیدا کنند؛
* این برجها سایة خود را بر مسجدالحرام میافکنند و تمامی آداب، مناسک صرفاً معنوی و آسمانی را تحت الشّعاع خود قرار میدهد. تأثیرگذاری بر امواج و تشعشعات روحانی و معنوی مسجدالحرام و بیاثر ساختن یا حدّاقل تضعیف این تشعشعات از طریق ابلیسک شیطانی در زمرة دومین هدف پنهانی فراماسونری جهانی شیطانپرست قابل شناسایی است؛
* دستاندازی جنود ابلیسی در سالهایی که به ظهور میانجامد و وارد کردن خسارات بزرگ مادّی و معنوی به «انسانها و ادیان»، در گرو حذف موانع باز دارنده است؛
* حذف نمادهای بزرگ، مردان بزرگ و تحریف مناسک و آیینها، به تدریج همة سپرهای حفاظتی بشر را که مانع از نفوذ و دخالت جنود شیطانی است، از بین میبرد تا بشر در بیپناهی تمام آماج تیرهای مستقیم شیطانی و جنودش شود؛
* توسعة مراسم و مناسک شیطانپرستی و رواج فرقههای ضدّ دین و شیطانی، بر کشیدن نمادهای فراماسونری در اقصانقاط جهان اسلام و به ویژه در اطراف اماکن مذهبی، همة سپرهای حفاظتی را از بین برده یا حدّاقل از میدان تأثیر امواج روحانی آنها میکاهد و بشر را بیش از هر زمان در برابر جنود ابلیس بیپناه میسازد؛
این همه، بر میزان القای خطوات و الهامات و وسواس شیطانی که منشأ همة آلودگیها، گناهان و منکرات در انسان است، میافزاید.
ابتلای وحشتناک به غربزدگی مانع از درک این موضوع است. ابلیس و جنودش از طریق القا، الهام، وسوسه، تعریف و تزیین در مراحل اوّلیه انسان را برای انجام گناه تشویق میکنند، امّا در مراحل بالاتر با سلطه یافتن بر انسانها، از آنها به عنوان آلت فعل خود بهره میجویند. سلطة شیطان بر انسان با طیّ مراتبی اتّفاق میافتد تا آنجا که برخی از انسانها در عمل و نظر فرزند خواندة شیطان میشوند. از اینجا همة جوانان مسلمان جهان اسلام، مسلمانان عرب، فارس، ترک و سایر اقوام را برای مقابله با این دسیسهها فرا میخوانم. آنها میتوانند از طریق بمباران رسانهای موج تبلیغاتی وسیعی را برای متوقّف کردن پروژههای غیر رحمانی در سراسر جهان اسلام به راه بیندازند.
جوانان غیور عرب زبان در عربستان، یمن، عراق، لبنان و شبه قارّة هند از توانمندی ویژهای برای ایجاد این موج فرهنگی و رسانهای برخوردارند.
رایزنان فرهنگی را، در صورتی که از مادّه و تبصرههای اداری خلاص شوند، سفیرانی مکلّف میشناسم تا ضمن رصد کردن طرحها و توطئهها، همة اعتراض خود را در مجامع مذهبی، فرهنگی و حتّی سازمانهای بینالمللی اعلام و مواضع خود را آشکار سازند.
به نقل از تبیان
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
سالها از فروپاشی نظام های فاشیسم و نازیسم در جهان پیش از جنگ جهانی دوم می گذرد و عرصه ای که در آن جولانگاه دو نظام فکری لیبرالیسم آنگلوساکسون و کمونیست الحادی بود با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از یک سو و سقوط اقتصادی نظام لیبرالیستی در مهد تولداین تفکر، جهان سرگردان به دنبال انتخاب و جایگزین نمودن ایدئولوژی نوینی، سازگار با تمام نیازهای فردی و اجتماعی به سر می برد .
با به ثمره نشستن تمام تلاش انبیاء الهی و ائمه معصومین علیم السلام و زعمای شیعه در عصر غیبت کبری و تجلی آن در حاکمیت الله بر کره خاکی و در سرزمین شیعیان پارسی، روزنه های امید، خبر از تجلی ظهور و سیطره حاکمیت الهی بر تمام کره خاکی می دهد .
ظهور عرفان های نوظهور ، مدعیان دروغین منجی ، بسط و گسترش فرق دستساز استعمار و در نهایت رواج بی شائبه سیطینیزم در قالب آیینی جدید بنام شیطان پرستی که در ابعاد و اندازه مافوق تصور ما در حال شکل گیری است حکایت از هماوردی جدید در کره خاکی میان حق و باطل دارد.
در روایت اسلامی همواره به سه سرزمین مقدس اشاره فراوان شده است .مکه معظمه ،مدینه منوره و بیت المقدس .
با پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی و تجزیه امپراتوری عثمانی به عنوان داعیه دار حکومت اسلامی در روزگار آغازین قرن 20 مسیحی و سیطره قوای آنگلوساکسون در سرزمین کنعان و سپس واگذاری آن به نیروهای صهیونیستی پس از جنگ جهانی دوم که در نهایت به اشغال سرزمین پیامبران اسلام ، فلسطین انجامید روند مصادره بیت المقدس و هویت زدایی آن با شعارهای سرزمین موعود ، زمینه سازی برای ظهور ماشیح به شدت شروع گردید و شد آنچه که امروز ما نظاره گر آن در دهه ششم اشغال این سرزمین مقدس باشیم.
و همزمان با این نقشه شوم در دیگر سرزمین های اسلامی مذهب وهابیت با هدایت و دخالت مستقیم جزیره نشینان چشم آبی در سرزمین وحی اجرا گردید که به موجب آن تمام آثار اسلامی و الهی حذف گردید و یا به طریق مختلف استحاله شد.
سربازان ابلیس که در کسوت یهود و با فرم صهیونیست سالیان بسیار سعی در خفه کردن صدای توحیدی لا الله الا الله را داشتند از آغاز بعثت پیامبر خاتم سعی در مصادره رسالت آخرین رسول خدا داشتند که از مهاجرت قوم یهود به سرزمین عربستان در مجاورت شهرهای مکه و مدینه شروع گردید و تا درگیری و تحمیل غزوات ، اجرای نمایش سقیفه و فتنه اکبر و خانه نشینی امامان معصوم ادامه پیدا کرد .
با تغییر تاکتیک آخرین حجت خدا در راستای پایه گذاری حکومت الهی به غیبت و ارتباط با مردم از طریق نواب اربعه و در ادامه با شروع غیبت کبری با راهبری سلسله زعمای شیعه ودرنهایت تثبیت گام های نخست برای استقرار حکومت اسلامی در زمین شیطان را بر این داشت با تسخیر دو سرزمین باقیمانده ، با اقدامی پیش دستانه به هویت زدایی و سکولاریزاسیون این دو شهر به بپردازد.
هویت زدایی مکه:
در هماورد میان حق و باطل این بار طاغوت به مقدس ترین سرزمین مسلمانان و بیت الله العتیق یورش برده تا بتواند در استحاله ایی نیمه سخت در این جنگ نرم ، مسیر قبله را بر نماد شیطان تغییرداده تا موجبات پرستش شیطان مهیا گردد و آن شود که در زمان های دیگر بر اثر غفلت مسلمین روی داد...
حرکتی خزنده که در غالب طرحی نو برای توسعه خانه خدا، تهیه گردید ؛در گام نخست حذف نمادهای شیطان و تغییر آن به دیواری که فاقد هر نوع نمادی است و گام دوم ساخت و سازی عظیم در کنار بیت الله با تمامی نشانه هایی که روزگاری بر آن رمی سنگ ریزه ها می گردید و سنت اسماعیل نبی فرزند بت شکن نخست تاریخ در مواجه با شیطان رانده شده از درگاه الهی .
مرحله نخست از توسعه مسجدالحرام، نماد ابلیسک و یا همان برج چهار گوش که نشانی از شیطان داشت به بهانه جمعیت بالای حاجیان در ایام حج حذف و جای خود را به یک دیوار بی هویت داد !
نماد شیطان در رمی جمرات در مراسم حج
توسعه جمرات و تغییر نماد ابلیس به دیواری بدون هویت
و در مرحله دوم مرحله کوه ابو قبیس با تمامی خاطرات صدر اسلام از بن تراشیده شد و بر اساس پلان ها و نقشه های منتشره از سوی دولت سعودی جای خود را به ساختمان هایی با همان شکل و شمایل جمرات و یا همان نماد ابلیسک در آینده ایی نه چندان دور خواهد داد.که البته بخش عمده این سازه تا کنون ساخته شده است.
نمایی از آینده شهر مکه
نکته قابل تامل در این حرکت به ظاهر توسعه، وجود شخصی یهودی و اتریشی تبار بعنوان معمار این توسعه عظیم است که در معماری ترانس مدرن پیشرو و صاحب سبک و هوشمند در این رشته می باشد که تمامی فرضیه های گفته شده را قوت می بخشد. این پروژه از سال 2007 عملیاتی گردیده و طبق زمان بندی های اعلام شده در سال 2012 به اتمام خواهد رسید.
نورمن فاستر معمار طرح توسعه مسجد الحرام
البته پیشتر از این ساخت و سازها، کار دیگری در محل فرود ملائک و ابلاغ رسالت در غار حراء روی داده است . آزاد سازی میمون های دست آموز سارق، و بازی با این موجودات،توسط زائرین قطعا دستاوردی جز بی توجهی و غفلت به امر وحی و رسالت نخواهد داشت .
میتولوژی ابلیسک :
«اُبلیسک» (Obelisk) در لغت به بنایی چهارضلعی اطلاق می شود که بلند و باریک باشد و رأس آن به یک هرم ختم شود. این بنا نمادی از الهه خورشید «رع» (Ra) در مصر باستان بود، بدین صورت که این نماد اشعه ای از اشعه های خورشید بود که به صورت سنگی درآمده است و «رع» الهه خورشید درون این سنگ قرار دارد.
در زبان مصر باستان بر این بنا نام «تِجِن» (Tejen) نیز می نهادند، مصریان معتقد بودند بدنه ی بلند و باریک ابلیسک مظهر دفاع و محافظت و هرم رأسی بنا نیز مظهر دورکردن نیروهای منفی و باد و توفان است. ابلیسک از کلمه ی یونانی Obleliskos به معنای «سیخ کباب» منشاء گرفته است. در لاتین Obeliscus و به فرانسویObelisque نیز از ریشه ی یونانی Obeliskos آمده است. معنای دیگر ابلیسک «زندگی بی نهایت» است.
نماد الهه رع در طراحی ها و خطاطی ها یک «چشم» بود، به معنایی چشم خورشید و سمبل این الهه یک دایره بود که در وسط آن یک نقطه وجود دارد، به همین دلیل در بناهای ابلیسک نیز این قاعده در سراسر جهان قدیم و جدید رعایت می شود. و هرجا ابلیسکی مشاهده شد، آنجا محل «نقطه» است و حتماً پیرامون آن دایره ای وجود خواهد داشت.
خطوط حکاکی شده بر روی ابلسیک به خط هیروگلیف می باشد و دربردارنده موضوعاتی همچون زندگی رع، سفرهای روزمره رع در آسمان ها و پیروزی ها و جشن هاست
ابلیسک در دورانی نیز نماد ازیریس(Osiris) شد. زیرا اعتقاد بر این بود که این الهه توانسته بر تمامی خدایان دیگر تفوق بیابد به همین دلیل دارای قدرت هایی از هر یک از خدایان دیگر شده بود و لذا ابلیسک، نمادی که متعلق به رع بود (خدای خورشید یا رب السماوات) نصیب ازیریس (خدای مرگ و دنیای زیرزمین) شد. نفس ازیریس، باع (Ba) به نام بانبجِت (Banebdjed) خوانده می شد و این باع بود که حیثیت و شخصیت و قدرت را برای ازیریس به همراه داشت و نماد بانبجت نیز قوچ بود و این دلیلی بود برای پرستش این حیوان توسط عده ای از مردم مخصوصاً در شهر مندیز (Mendes) در زمان باستان. و قوچ مندیز یا همان بانبجت، سپس تبدیل به بفومت (Baphomet) شد و بفومت مورد پرستش فرقه هایی از فراماسونری مانند شوالیه های معبد (Knights Templar) که در جنگ های صلیبی نقش ویژه ای داشتند، قرار گرفت.
در مورد بفومت این ادعا شده است که در جنگ های صلیبی این نماد و نشانه از مسلمانان گرفته شده است و ادعای دیگر حاکی از هم ریشه بودن بفومت با اسم پیامبر اسلام حضرت «محمد» (ص) است که به دلیل خداپرست بودن مسلمانان و تناقض ذاتی اسلام با بت پرستی هر دو شایعه کاملاً مردود اعلام شده است.
هم اینک بفومت مورد استفاده فرقه کابالا(Kabbalah) از فرقه های عرفان یهودی و فراماسونری است. در دوره یونانی مآبی (Hellenism) تلاش بر این بود که فلسفه یونانی را با اعتقاد به ازیریس ممزوج کنند. به زبان عبری بفومت به معنای «الهه عقل و دانش» که همان صوفیا (Sophia)ریشه ی کلمه فلسفه(Philosophy) است.
بفومت یک بز است با نماد ستاره Pentagram بر روی پیشانی که علامت کنونی شیطان پرستان و فراماسون ها می باشد. بفومت در نگاه کابالیستی در یک دست مرد و در یک دست زن است، هر دو دستش علامت Hermetecism که یک دست به سمت ماه سفید(Geburah) و دست دیگر به سمت پایین به سمت ماه سیاه (Chesed) است که این علامت نشانده متعادل بودن رحمت و عدالت است. در بین دو شاخ بز بفومت یک شعله هوش(Intelligence) است. در محل آلت تناسلی بفومت یک میله وجود دارد که نشانه[ی «زندگی بی پایان» آن (که نمادش ابلیسک می باشد) است و پستان های آن به امانیسم تعبیر شده است.
بر روی بدنه ی چهارضلعی بنای ابلیسک نوشته هایی حکاکی می شود که نمایشی از خلاقیت و ثبات در الهه ی خورشید «رع» است. نکته ی دیگر درباره این بنای باستانی بکاربردن سنگ یک تکه در ساختمان آن در عصر باستان بوده است. معمولاً در مصر باستان برای هرم رأس ابلیسک روکشی از طلا قرارمی دادند. ساخت اولین بنا منسوب به آشوری ها می باشد اما تکامل و توسعه این بنا جز در مصر باستان نبوده است. هلیوپلیس (Heliopolis) یا «شهر خورشید» در قرن شانزدهم قبل از میلاد در شمال شهر قاهره در مصر، مبداء ساخت اولین ابلیسک ها بوده است.
یک هلیوپلیس دیگر نیز در لبنان واقع شده است و امروزه به شهر «بعلبک» معروف است. بعلبک از نام بتی در این شهر به نام «بَعل» گرفته شده است. در این شهر «بعل» به عنوان خدای خورشید پرستیده می شد. این بت از جنس طلا بود، و عمدتاً قوم الیاس پیامبر آن را می پرستیدند. «بعل» همان «رع» است و ابلیسک نیز نماد «رع» یا «بعل» بوده است.
این معماری به صورت جفت در ساخت دروازه های معابد به کار می رفته است. ابلیسک بعدها مورد توجه رومی ها قرار گرفت تا آنجا که از 30 بنای ابلیسک باقیمانده از دوره مصر باستان تنها 7 عدد در کشور سازنده یعنی مصر موجود است، در حالی که حدود دو برابر این مقدار یعنی 13 عدد از این بناها تنها به شهر رم انتقال داده و در آنجا نصب شد. باقیمانده این بناها در میادین شهرهای فلورانس، اوربینو، سیسیل در کشور ایتالیا، پاریس و آرلس در فرانسه، لندن در انگلستان، نیویورک در آمریکا و سزاریا در فلسطین اشغالی به چشم می خورد که همگی نتیجه انتقال از مصر می باشند. مثلاً هرود کبیر (Herod the Great) از قیصران روم ابلیسک را از مصر به شهر سزاریا در شمال فلسطین آورد و آن را مرکز مسابقات اسبدوانی و ارابه رانی قرارداد. تئودیوس (Theodosius) نیز از قیصران روم شرقی بود كه ابلیسکي را در سال 390 میلادی به قسطنطنیه (استانبول کنونی) منتقل کرد و آن را مرکز ارابه رانی نمود. این موارد ابلیسک های باقیمانده از دوران باستان است. ارتفاع این بناها در کوچکترین ابلیسک کمتر از یک متر و در بلندترین بنا بیش از 30 متر می باشد.
نقل مکان ابلیسک ها از مصر به محل های جدیدشان در شهرهای مختلف دنیا همراه با مشکلات فراوانی بود تا جایی که نصب ابلیسک حتی برای میکلانژ، کاری بس دشوار می نمود
ابلیسک ها بعد از سقوط امپراتوری روم تا رنسانس دیگر مطرح نشدند. مهمترین ابلیسک در روم (که مشهور به پایتخت ابلیسک ها است) در واتیکان مرکز مسیحیان کاتولیک جهان قرار دارد، بنایی به ارتفاع 5/25 متر که در سال 37 میلادی از مصر به این شهر منتقل شد، بعدها پاپ سیکستاس پنجم (Sixtus V) تصمیم به نصب این ابلیسک در میدان سنت پیتر (Saint Peter) روبروی کلیسایی به همین نام گرفت. پاپ در نظر داشت ابلیسک را به واسطه نصب صلیب بر روی هرم آن در تمام رم نمادی از تقدس بکند و آن ها را در مقابل تمام کلیساهای مهم شهر قراربدهد تا وسیله ای برای ترویج مسیحیت برای زائرین این شهر باشد. پاپ سیکستاس پنجم قبل از نصب ابلیسک در میدان سنت پیتر، ابلیسکی چوبی به جای آن قرار داد تا مراسم جن گیری از ابلیسک اصلی به پایان برسد و نصب آن در سال 1586 با به کارگیری 1000 مرد و 140 اسب خاتمه یافت.
ابلیسکی نیز که در حبشه (اتیوپی کنونی) در قرن 4 میلادی ساخته شد که در طی جنگ های استعماری ایتالیا توسط ایتالیا ربوده شد. این ابلیسک در سال 2004 به کشور اتیوپی پس داده شد.
رع یا همان خدای خورشید که نماد آن ابلیسک است، در کتاب مقدس مسیحیان (انجیل) نماد شیطان است.
ابلیسک و فراماسونری
ابلیسک به 30 بنای باستانی یاد شده محدود نمی شود. این معماری هم اینک در سراسر اروپا و آمریکا در بسیاری از میادین اصلی شهرها به چشم می خورد. این موضوع در قرن 19 توسط فراماسون ها محقق شد. و بدین ترتیب ابلیسک نمادی شد از قدرت عظیم فراماسونری در این قرن و این موضوع نشان دهنده عشق شدید و پنهانی فراماسون ها به این نماد شیطانی است. فراماسون ها علاقه بسیاری نیز به ازایریس و افسانه آن دارند. در این افسانه آمده است ازایریس پادشاه مصر با خواهرش آسیس(Isis) ازدواج می کند. برادر ازایرس سِت (Set) برای به چنگ آوردن پادشاهی تصمیم به قتل برادر خود می گیرد، ست ازایرس را فریفت تا در صندوق طلایی پنهان شود ولی بلافاصله درب صندوق را قفل می کند و آن را در رودخانه نیل می اندازد. صندوق به شهر Byblos در سوریه کنونی می رسد و صندوق با بدن مرده ازایرس کنار یک درخت اقاقیا توقف می کند. آسیس به توطئه ست پی می برد و برای یافتن شوهر خود راهی می شود. آسیس خوابی می بیند مبنی بر اینکه می تواند شوهر خود را در بیبلس بیابد. آسیس بدن شوهر خود را می یابد و به مصر باز می گرداند ولی ست بدن ازایریس را می دزدد و آن را مثله می کند (به 14 قسمت تقسیم میکند) و هر قسمت را به گوشه ای از مصر می فرستد، چراکه می ترسید ازایریس دوباره زنده شود. آسیس دوباره برای پیداکردن قطعات بدن شوهرش به راه می افتد و تنها در یافتن یک قطعه ناموفق است، او هر 13 قطعه یافته شده را به خاک می سپارد. پسر ازیریس، هوروس (Horus) انتقام پدر خود را گرفته و عموی خود را می کشد. پسر دیگر ازایریس به نام آنوبیس(Anubis) پدر خود را زنده می کند. و اینک ازایریس به عنوان خدای مردگان شناخته می شود. تنها تکه ای از بدن ازایریس که یافت نشد، «آلت تناسلی» او بود که «ست» آن را در نیل انداخته بود و ماهی ها آن را بلعیده بودند. به خاطر این موضوع آسیس آلت تناسلی مصنوعی ساخته بود و در مصر فرقهججای برای پرستش آن ایجاد شده بود. عده ای معتقدند که ابلیسک نمادی از همان بنایی است که آسیس آن را ساخته است
در قرن نوزدهم فراماسون ها ابلیسک را به عنوان تنها بنای یادبود ازایریس در معماری بسیاری از شهرهای تمدن غرب وارد کردند، این موضوع در زمان غارت مصر توسط ناپلئون به اوج خود رسید. پاریس اولین شهر در تمدن مغرب زمین بود که این معماری را درون خود جای داد. که در سال 1830 محمدعلی نایب السلطنه مصر به پادشاه فرانسه ابلیسکی هدیه داد که اینک در میدانPlace de la Concorde در پاریس وجود دارد .این میدان در انقلاب فرانسه به نام میدان انقلاب خوانده می شد و محلی بود که انقلابیون سر اشراف و کشیشان را به گیوتین می سپردند
حکاکی های روی این ابلیسک تعریف و تمجید از فرعون مصر است. در سال 1998 به دستور رئیس جمهور فرانسه ژاک شیراک هرم رأسی بنای ابلیسک را با طلای 5/23 عیار طلاکوبی کردند، قابل ذکر است که این شخص یک فراماسونر است. در سال 1875 ژنرال جیمز الکساندر(Sir James Alexander) تصمیم به انتقال یک ابلیسک به لندن گرفت، دکتر اراسموس ویلسون (Erasmus Wilson) از فراماسون های معروف بود که هزینه انتقال و نصب ابلیسک را تقبل کرد. این ابلیسک توسط دو مهندس فراماسون به نام های دیکسون(Dixon) و استیفنسون (Stephenson) نصب شد. در سال 1878 کنار رودخانه تایمز (Thames) در لندن این ابلیسک نصب شد و به دلیل زحمت فراوان این جابه جایی و نصب به دکتر ویلسن لقب شوالیه اعطا شد. این ابلیسک به سوزن کلئوپاترا (Cleopatra’s Needle) معروف است. همانطور که ذکر شد ابلیسک ها در مصر باستان به صورت دوقلو در دروازه معابد به کار می رفت،
جفت ابلیسک لندن توسط فراماسون ها به نیویورک منتقل شد و در پارک مرکزی شهر(Central Park) کنار موزه متروپلیتن (Metropolitan) در سال 1881 نصب شد که سرمایه دار و فراماسونر ویلیام وندربیلت (William Vanderbilt) هزینه آن را متقبل شد. در مراسم افتتاحیه پس از نصب این ابلیسک ارکستر 9000 نفره فراماسونرها برنامه اجرا کردند و جسی انتونی(Jesse Anthony) استاد اعظم (Grand Master) فراماسونری نیویورک در این مراسم سخنرانی کرد. در این سخنرانی آمده است مصر زادگاه علم (Science)، نجوم، ادبیات و هنر است و ما فراماسونرها باید به دنبال اصول خود در مصر باستان باشیم و آن اصول را احیا کنیم.
البته در همین قرن نقشه یک ابلیسک عظیم در حال اجرا بود. از سال 1848 در شهرواشنگتن Washington.D.C پایتخت ایالات متحده آمریکا اجرای این نقشه آغاز شد و این ابلیسک به یادبود جرج واشنگتن اولین رئیس جمهور آمریکا که از فراماسونرها بود (Washington Monument) نام گرفت
در تشییع جنازه جرج واشنگتن در سال 1799 که طبق آداب و رسوم فراماسونری برگزار شد، هر فراماسونر یک شاخه درخت اقاقیا به روی تابوت واشنگتن می گذاشت که این سمبلی بود از بازگشت و زنده شدن ازایریس به امید زنده ماندن ابدی واشنگتن. در 1885 در سالروز تولد جرج واشنگتن این ابلیسک افتتاح شد. در سخنرانی این مراسم یک فراماسونر مهم گفت: «ما سازندگان جامعه ی انسانی هستیم و سنگ های این بنا مردان زنده ای هستند که ذهن هایشان با عشق الهی روشن شده است و قلب هایشان با یافتن این عشق پاک می درخشد و نفس هایشان امیدوار به زندگی ابدی مثل ازایریس است.» یادآوری این نکته لازم است که اگرچه در مصر باستان ابلیسک ها با سنگ یک تکه ساخته می شد اما ابلیسک واشنگتن با بلوک های سنگ مرمر ساخته شد که وزن این بنا به 81000 تن و ارتفاع آن به 555 متر می رسد. در حال حاضر این ابلیسک بزرگترین و بلندترین ابلیسک جهان می باشد. این بنا از کاخ سفید و کنگره آمریکا کاملاً دیده می شود. از زمان رونالد ریگان (Ronald Reagan) تمامی مراسم سوگندهای رئیس جمهوران در پای این بنا برگزار می شود. ساخت این بنا 000/300/1 دلار هزینه برمی دارد و وزن هرم رأسی آن 3300 پوند است، که هر دو عدد 13 و 33 یادآور اعداد مهم و مقدس فراماسونری هستند. ابلیسک واشنگتن به فاصله 900 متری غرب کنگره و 900 متری جنوب خانه اصلی فراماسونری است.
امروزه در قبرستان های آمریکا نماد شبه ابلیسک، به یکی از عادی ترین و پرشمارترین سنگ قبرها تبدیل شده است.
هویت زدایی مدینه :
بیش از 100 سال از سلطه فرقه وهابی در عربستان می گذرد و نبود شیوه زندگی و یا life still در ایدئولوژی فکری و اعتقادی این گروه ، زمزمه های جایگزین شدن آیینی جدید در این سرزمین به گوش می رسد همزمان با تغییر و یا حذف نمادهای اسلامی در مکه مکرمه و القاء سجده نمودن کعبه به عنوان نماد الهی در برابر ابلیسک ، نماد شیطان ، مدینه انبی نیز برای حمله ایدئولوژیک در دستور کار آل شیطان قرار گرفت.
سکولاریزاسیون مدینه النبی با شیوه نرم و با بهره گیری از تمام امکانات اسلامی از سال 2004مسیحی آغاز گردید . در این پروژه هتک حرمت نبی مکرم اسلام با دو روش القاء بصری و باور قلبی در این شهر آغاز گردیده است.
در شیوه القاء بصری و عادی سازی فضای معنوی مسجد النبی و جنت البقیع ابتدا واحد های تجاری در جوار قبرستان احداث گردید و بعد از آن روند شکستن حرمت حرم نبوی با حضور دوره گردها شدت گرفت. بطوریکه این روند در طی سال جاری علاوه بر آنچه که ذکر شد در جهت حیاء زدایی نیز حرکت خزنده ایی داشته است.
در روند حیاء زدایی و سکولاریزه نمودن شهر مدینه همین نکته بس که کتب مربوط به جهاد در طی این سالها حذف گردیده و جای خود را به کتابهای پورن و آموزش مسائل جنسی داده است.
در بعضی از مناطق شهر مدینه نقاشی های دیواری به چشم می خورد که در سبک از اکسپرسیونیسم تبیعت کرده و در روزگار عصر ما معمولا فرق شیطان پرست از این مدل بهره گرفته اند.
نوع پوشش در میان جوانان عرب منطقه و نیزاستفاده از نمادها در طراحی لباس بر تغییر مدل زندگی در آینده نزدیک خبر می دهد.
با توجه به وجود عمال خارجی در شهرهای مکه و مدینه و دوری از همسرانشان معمولا لواط امری رایج بوده و از سوی دیگر با ورود دختران مالزیایی به شهر مدینه و عدم مشروعیت متعه در فتوای اهل سنت ، زنا امری شایع در میان عمال خارجی و سعودی شده است.
هرچند سالهای اخیر سعی گردیده است فتاوایی از جنس متعه ولی در ظاهر دیگر معرفی نمایند اما این امر محقق نشده است.
جالبتر اینکه در روند همین حرمت شکنی به پیامبر اعظم در سالهای گذشته نام عبدالله که بر تمامی پرسنل خدماتی هتل ها خطاب می گردید جایگزین محمد در مدینه و احمد در شهر مکه گردیده است.
همانطور که پیشتر نیز ذکر گردید نماد ابلیسک در معماری جدید مسجد النبی از عناصر اصلی بوده بطوریکه مسجد النبی در حصار شیطان قرار خواهد گرفت
نویسنده و پژوهشگر
روح الله ثائر
منبع: وبلاگ یک فنجان فکر
:: بازدید از این مطلب : 280
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0